لوئیس فراخوان رهبر امت اسلام در امریکا

 

لوئیس فراخوان رهبر مسلمانان امریکا  : چرا آنها کمیته مستقلی برای تحقیق در مورد یازده سپتامبر  تعیین نکردند ؟

اگر بسیاری از مردم چنین اعتقادی دارند ما نباید نظریه توطئه را نادیده بگیریم . زمانیکه جرج بوش می خواست به عراق حمله کند چندین ادعا مطرح کردند . وقتی از مردم امریکا درباره حمله به عراق سوال می شد بیش از هفتاد درصد انها از حمله حمایت می کردند اما جنگ شروع شد و بعدها همه متوجه شدند بوش ، کالین پاول ،کاندولیزا رایس ، رامسفلد و دیک چنی همگی دروغ گفته اند و فرزندان امریکا را به کام مرگ فرستادند . این یک توطئه بود و من معتقدم ما باید به عنوان مسلمان چشمان خود را باز کنیم . من اظهارات غیرمسئولانه عنوان نمی کنم بلکه خواستار جواب هستم و ملت امریکا نیز مستحق دریافت این جوابهاست . 

   

www.ghoroghi.ir

نامه اوباما شگرد تبلیغاتی دمکراتهاست

 

درحقیقت  این نامه نتیجه وبازتاب قدرت نمائی نظامی ایران در منطقه است واین اقدام بار دیگراثبات کرد که درمقابل امریکا و غرب باید از موضع قدرت وارد عمل شد

  این روزها نامه اوباما به ایران یکی ازخبرهای بحث انگیزدرمحافل سیاسی ایران وامریکا بوده است .اگرچه هنوز جزئیات این نامه  منتشر نشده اما گفته می شود امریکا در این نامه ازیک سواعلام کرده است که بسته شدن تنگه هرمز خط قرمز امریکاست و ازسوی دیگر خواستارمذاکره با ج اا  شده است . این نامه درحالی ازسوی مقامات امریکائی به ایران ارسال شده است که ایران مانورقدرتمند نظامی خود را اخیرا درمنطقه برگزار ودر مورد اقدامات یکجانبه امریکائی هاعلیه ایران شدیدا هشدار داده بود.درحقیقت  این نامه نتیجه وبازتاب قدرت نمائی نظامی ایران در منطقه است واین اقدام بار دیگراثبات کرد که درمقابل امریکا و غرب باید از موضع قدرت وارد عمل شد تا انها حقوق ملت ایران را محترم بشمارند .درعین حال نامه اوباما به ایران از یک طرف چنگ و دندان نشان دادن دولت امریکا به ایران است تا بتواند نظرلابی اسرائیل را به سوی خود جلب  کند وازسوی دیگرمطرح کردن موضوع مذاکره با ایران نیز با هدف کسب موفقیتی اندک درسیاست خارجی است تا بتواند ارائ بیشترمردم امریکا را بسوی خود جلب کند .

همچنین دستورالعمل کنگره امریکا به پنتاگون مبنی بر انعقاد توافق نامه دریائی با ایران نیز با هدف حل مشکلات دو کشورطراحی نشده بلکه انان قصد دارند با این اقدام حیطه عمل ایران در تنگه هرمزرا به نفع خود محدود کنند و ایران را در گیر و بست های قوانین بین المللی قراردهند  . بنظرمی رسد که اینبار نیز اقدامات اوباما و کنگره همچون گذشته یک شگرد تبلیغاتی است که بیشترخوراک تبلیغاتی داخلی دارد . زیرا اصولا موضوع رابطه با ایران در اختیار کنگره است نه رئیس جمهوربنابر این اگربهبود روابط دو کشورخواست واقعی نظام حاکم بر این کشوراست کنگره نیز باید دراین عرصه وارد شده و نامه های اوباما را تائید کند و تضمین های لازم را به ایران بدهد .. بعد از انقلاب اسلامی در تاریخ روابط دو کشورامریکا ئی ها هیچگاه مذاکره با ایران را برای بهبود روابط نخواسته اند بلکه مذاکره را برای تحمیل خواسته های خود به ایران ویا استفاده تبلیغاتی مطرح کرده اند . وهرگاه نتوانسته اند در مذاکرات با ایران به اهداف دلخواه خود برسند ان را به طور یک جانبه قطع کرده اند . اما درعین حال با فرض محال اگرامریکا در رفتارش تجدید نظر کرده باشد . ابتدا باید به حقوق منطقه ائی و بین المللی ایران احترام گذاشته و انها را به رسمیت  بشناسد که قبول حقوق صلح امیز هسته ائی ایران ورفع تحریم های یکجانبه ابتدائی ترین انهاست .

 

مرتضی غرقی

 

 

www.ghoroghi.ir  

آیا لیبی به سوی ایجاد یک حکومت اسلامی می‌رود؟

 

قیام‌های مردمی در کشور‌های اسلامی تفاوت‌های چشمگیری دارند، به گونه‌‌ای که در برخی از آنها همچون تونس و مصر با دخالت آمریکا و کشور‌های غربی، ایجاد یک تحول جدی شدنی نشد و با ایجاد یک رفرم سطحی، مسیر واقعی خیزهای مردمی را آرام سرکوب کردند.
اما در برخی از کشور‌ها همچون لیبی به دلیل منافعی که غربی‌ها از برانداری حکومت قذافی داشتند، با انقلابیون همراه شدند و این رژیم را به دست انقلابیون سرنگون کردند.
هرچند خیزش‌های مردمی منطقه اهداف گوناگونی را پیگیری می‌کند، اصلی‌ترین خواسته آنها اجرای احکام الهی در سیستم حکومتی و ایجاد یک حکومت مردمی با در نظر گرفتن ارزش‌های اسلامی است و مهمترین دلیل این ادعا این است که سردمداران این خیزش‌های مردمی، گروه‌های اسلامی هستند.
اما اینکه آیا انقلاب مردمی در لیبی به ایجاد یک حکومت اسلامی منجر خواهد شد یا نه، پرسشی است که باید با بررسی دقیق اوضاع کنونی لیبی به آن پاسخ داد.
برای پاسخ به این پرسش، نخست باید دیدگاه‌ها و نگرش‌ها سیاسی و ایدئولوژیکی در درون اعضای شورای انتقالی و دولت موقت بررسی شود.
شورای انتقالی مهمترین عنصر تصمیم‌گیر در ساختار حکومتی لیبی متشکل از پنجاه و یک نفر است که سه گروه گوناگون فکری را در خود جای داده است؛ گروه نخست، لیبیایی‌های خارج‌نشینی که به علل گوناگون، جلای وطن کرده بودند و اکنون به لیبی بازگشته‌اند. این گروه شامل افرادی همچون «الکیب»، نخست وزیر دولت موقت و برخی از فعالان سیاسی و اقتصادی هستند که با ترغیب و حمایت غرب به لیبی بازگشته‌اند. آنها عمدتا بدون تفکر سیاسی بوده و بیشتر تکنوکرات هستند و با یک حکومت ایدئولوژیک، موافقت چندانی ندارند.
گروه دوم همکاران سابق قذافی هستند که هر یک از آنان سالها با رژیم قذافی همکاری داشته‌اند؛ افرادی همچون «مصطفی عبدالجلیل»، «محمد علاقی» و «محمود جبریل»، نخست وزیر سابق شورای انتقالی از این گروه بوده و مورد حمایت غرب هستند و اعتقادی به بر قراری حکومت اسلامی ندارند.
و اما گروه سوم، اسلام‌گرا‌هایی هستند که با نگرش‌های گوناگون در شورای انتقالی فعالیت دارند. برخی از آنان وابسته به اخوان المسلمین، برخی دیگر وابسته به تفکرات تند سلفی‌ها و برخی دیگر، مسلمانان میانه‌روی هستند که با انگیزه‌های مذهبی در پی جایگزین کردن قوانین اسلامی در ساختار حکومتی لیبی هستند؛ افرادی همچون عبدالحکیم بلحاج و صلابی که گفته می‌شود، مورد حمایت قطر هستند و یا سامی سعدی و چندین شخصیت انقلابی دیگر، از جمله گروه‌هایی هستند که با حضور طرفداران غرب در شورای انتقالی موافقت چندانی ندارند و خواستار حذف لیبرال‌ها و قدرتمند شدن اسلام‌گرا‌ها در لیبی هستند.
شیخ «صادق الغریانی»، مفتی تبعیدی لیبی که طرفداران بسیاری در این کشور دارد و مدت‌ها پیش به انگلستان مهاجرت کرده بود و اکنون به لیبی بازگشته، داعیه برقراری حکومت اسلامی را در لیبی دارد.
«عبدالله ناکر» انقلابی دیگری که میانه‌روست و طرفداران زیادی در میان انقلابیون دارد؛ وی از دیگر عناصر تأثیرگذار در حکومت آینده لیبی است و نیز گفته می‌شود، فردی اسلامگرا و مستقل و میانه‌روست.
طیف گروه‌های اسلامی اعم از تندرو‌ها و میانه‌رو‌ها، یک طرف این معادله سیاسی هستند و انگیزه جدی در برقراری حکومت اسلامی در لیبی ندارند و در عین حال، هیچ یک از آنها تشکیلات منسجم سیاسی نیز ندارند و قواعد بازی سیاسی را هم نمی‌دانند.
اما در مقابل آنها، گروه‌های غیر مذهبی و لائیکی هستند که از حمایت‌های فکری و تشکیلاتی غرب برخوردارند. آنان برای سرنگونی قذافی به انقلابیون کمک‌های فکری، لجستیکی و مالی کرده‌اند و اکنون دنبال سهم‌خواهی از انقلاب لیبی‌ا‌ند.
آنان هرگز به حکومت اسلامی در لیبی تن نمی‌دهند، چرا که ایحاد یک حکومت اسلامی مطلوبشان نیست. از سوی دیگر، هرچند مردم لیبی مذهبی هستند و بر استفاده از قوانین اسلامی در حکومت آینده لیبی تأکید دارند، وقتی با آنها صحبت می‌شود، خود نیز نمی‌دانند که چه می‌خواهند؛ بنابراین، مشکل اصلی مردم لیبی، ناآگاهی سیاسی نسبت به تفاوت حکومت‌ها و نگرش‌های سیاسی است.
وقتی من در تاکسی و کوچه و بازار با مردم لیبی سخن می‌گویم و از آنان می‌‌پرسم که خواستار چه نوع حکومتی هستید، صریح به من می‌گویند: حکومتی دمکراتیکی که اسلام در آن دخیل باشد و مانع از دیکتاتوری جدید در این کشور شود. پس از آن، بلافاصله همگی آنها از نوع حکومت طالبانی در افغانستان تبری می‌جویند و جالب اینکه آنهایی که از آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی بیشتری برخوردارند، مدل حکومتی «ج.ا.ا» را مد نظر دارند، ولی عامه مردم بیشتر روی حکومتی همچون مدل ترکیه فکر می‌کنند، چون بیشترشان تحت تأثیر تلویزیون «العربیه» و «الجزیره» هستند.
در عین حال، کشور‌های اروپایی و آمریکایی، تلاش‌های فرهنگی گسترده‌ای را در لیبی آغاز کرده‌اند تا بتوانند نظر مردم لیبی را از ایجاد یک حکومت اسلامی منحرف کنند.
محمود جبریل، نخست وزیر سابق شورای انتقالی ـ که طرفدار ایجاد یک حکومت غیر مذهبی در لیبی است و به تازگی از سمت خود کناره‌گیری کرده ـ در یک کنفرانس خبری، آشکارا گفت که در پی ایجاد یک جامعه مدنی در لیبی است و این کار را با آموزش جوانان و زنان لیبیایی اغاز خواهد کرد.
در راستای اجرای این سیاست، کشور‌های غربی هم با فرستادن نمایندگان سازمان‌های غیر دولتی [ان جی او] به طرابلس و دیگر شهر‌های بزرگ لیبی، تلاش جدی برای آموزش اصول لیبرالیسم و تشکیل جامعه مدنی مورد نظر خود آغاز کرده‌اند که نمونه آن، برپایی یک کنفرانس زن در طرابلس بود که اهداف لیبرالیستی و فمنیستی را دنبال می‌کرد؛ بنابراین، در هشت ماه آینده که انتخابات مجلس قانونگذاری در لیبی برگزار می‌شود، مردم سخن پایانی خود را خواهند گفت و با انتخاب نمایندگان خود، نشان خواهند داد که خواستار چه نوع حکومتی هستند.

 

مرتضی غرقی  هفتم اذر ۱۳۹۰ 

 

www.ghoroghi.ir 

از امام موسی چه خبر

 

چندی پیش هم یکی از زندانیان زندان ابوسلیم در طرابلس ادعا کرده بود که پانزده سال پیش، او در پشت درب یکی از سلول‌ها، نام امام موسی صدر را دیده است؛ اما…

شاید پیش‌بینی می‌شد با سقوط قذافی، موضوع ناپدید شدن امام موسی صدر نیز آشکار شود، اما هنوز هم از امام موسی صدر خبری نیست.

در کنار اخباری که همچنان بر زنده بودن ایشان تأکید دارند، برخی شنیده‌ها حاکی از آن است که او پس از شهادت در بیابان‌های «سبها» در جنوب لیبی دفن شده و برخی دیگر می‌گویند، او را به دریا انداخته‌اند و ده‌ها خبر غیر موثق دیگر… .
این باره، «مرتضی غرقی» خبرنگار واحد مرکزی خبر در گزارش خود از لیبی اورده است

بنده از آغاز ورود به لیبی تاکنون در هر مصاحبه‌ای که با مقامات لیبیایی داشته‌ام، یکی از پرسش‌هایم درباره سرنوشت امام موسی صدر بوده است و هر یک از آنها به فراخور مسئولیت و اطلاعاتی که دارند، به من پاسخی داده‌اند.
«ابراهیم البراثی»، عضو شورای انتقالی و معاون وزیر کشور لیبی در پاسخ به این پرسش گفت: از نظر ما، امام موسی صدر و دو همراه او به شهادت رسیده‌اند و ما در صدد هستیم با ارایه مدرک این ادعا را اثبات کنیم.
«احمد العباء»، عضو شورای انتقالی نیز در این زمینه به من گفت: واقعیت این است که این اطلاعات در اختیار قذافی و اطرافیان نزدیکش بوده و کمتر کسی از آن آگاهی دارد، ولی ما به عنوان یک اصل انسانی و اسلامی به شدت پیگیر آن هستیم.

عمر حریری»، نماینده ارتش در شورای انتقالی که پیشتر از اعضای افسران آزاد و از نزدیکان قذافی بوده نیز گفت: ما در صدد به دست آوردن اطلاعات دقیق در این باره هستیم، ولی شهادت امام موسی صدر برای ما اثبات شده است.

«دکتر عبدالحفیظ»، معاون «عبدالجلیل»، رئیس شورای انتقالی لیبی هم در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: ما کمیته‌ای را برای پیگیری وضعیت مفقودین تشکیل داده‌ایم و موضوع امام موسی صدر در اولویت کاری این کمیته است.

چندی پیش هم یکی از زندانیان زندان ابوسلیم در طرابلس ادعا کرده بود که پانزده سال پیش، او در پشت درب یکی از سلول‌ها، نام امام موسی صدر را دیده است، ولی وقتی به آنجا مراجعه شد، از آن اثری نبود.

 از سویی، گفته می‌شود «محمد علاقی»، وزیر دادگستری لیبی که اکنون در شورای انتقالی است، باید از این موضوع اطلاعات بیشتری داشته باشد.
همچنین «موسی کوسا»، وزیر خارجه پیشین لیبی که اکنون در قطر است، می‌تواند یکی از کسانی باشد که مورد سوال قرار گیرد. البته «منصور الضو»، رئیس محافظان و گارد امنیتی قذافی که به اسارت انقلابیون درآمده نیز می‌تواند در این زمینه اطلاعات مناسبی ارایه کند.
واقعیت این است، کسی از امام موسی صدر خبر متقنی ندارد که بتوان آن را به طور جدی پیگیری کرد. گویا باید سراغ کسانی رفت که در آن زمان در لیبی مسئولیت‌های امنیتی ـ نظامی و سیاسی داشته‌اند. باید به سراغ پرونده‌های وزارت اطلاعات و امنیت آن دوران رفت و شاید هم پرونده او با نام مستعاری ثبت شده باشد.

دو هفته پیش هم در این ارتباط یک هیأت سیاسی متشکل از وزارت خارجه لبنان، حزب امل و یک کارشناس جنایی از لبنان به طرابلس آمدند و با مقامات شورای انتقالی مذاکره کردند. من با معاون هیأت دیدار کردم و از وضعیت کار جویا شدم. او گفت هنوز خبر جدی به دست نیامده و سرانجام هیأت مذکور پس از سه روز بدون دستاورد مهمی لیبی را ترک کرد.

گفتنی است، «عبدالسلام جلود»، معاون سابق قذافی قطعا یکی از کسانی است که می‌تواند اخبار درست‌تری ارایه کند. «عبداله السنوسی» وزیر اطلاعات فراری رژیم قذافی و یا وزرای اطلاعات قبلی هم می‌توانند در این زمینه کمک کنند.

به هر حال، پس از بررسی این اطلاعات دریافت شده، تا این لحظه کسی از امام موسی صدر و دو همراهش خبر موثقی ندارد، زیرا قذافی اطلاعات مربوط به امام موسی صدر را تنها در حلقه محدودی از اطرافیان خودش محصور کرده بود و کمتر کسی از این ماجرای مهم آگاه است  

 

مرتضی غرقی لیبی /طرابلس

تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۰    

www.ghoroghi.ir